سلام بر تمام دوستان علاقه مند به شعر و ادب
این وبلاگ فقط شامل ارتکابات (سروده های من) می باشد که به عنوان پستهای جداگانه در وبلاگ طره آشفتگی آمده اند و هدفم از جمع آوری این اشعار در این وبلاگ سهولت دسترسی شما یاران به این ابیات پراکنده است.همیشه سر بلند باشید
با تور دلت مرا گرفتی لیلی
در گفتن عاشقم چه سفتی! لیلی
ای روشنی چشم تو دریای دلم
مجنون توام ، نگو نگفتی، لیلی!
***
آرام من زار گرفتار شدی
شادی دل شکستهی زار شدی
بیمار توام غزالکم! شیرینم!
درمان منی چرا تو بیمار شدی؟
ای ســـرزمیـــــن بکـر نگاه تو دیـــدنی
ای ناز چشــــــمهای نجیبت خـریدنی
امشب بیــــا غزل غزل از عاشـقی بگو
ای بیت بیت،قنـــــــد لبانت چشـیدنی
آدم نشست پای گنـاهش، چرا که دید
لبخند مهربان تو سیبـی است چیدنی
ای دستهات فـــرصت آغاز عاشـــــقی
تو حس خوب و سادهی صبح رسیدنی
بی آسمان چشم تو شاعر نمیشدم
بی تو نه شــعر بود و نه شوق پریدنی
تقدیر من
گره خورد تقدیر من تا به چشمت
نمیآید این مرد تنها به چشمت
به چشمت قسم بعد آن آشنایی
قسم میخورم یا به تو یا به چشمت
نگاه پر از شوق بارانم آیا
نمیگفت تنهاییام را به چشمت؟
منم مرد پاییزی بی غروری
که دل داده یک شب به دریا، به چشمت
تو هم میروی، سرنوشت من این است
ومن بی غزل، باز بی تاب چشمت...
بیست و هشتم تیر ماه هشتاد و نه
ای ســـرزمیـــــن بکـر نگاه تو دیـــدنی امشب بیــــا غزل غزل از عاشـقی بگو آدم نشست پای گنـاهش، چرا که دید ای دستهات فـــرصت آغاز عاشـــــقی بی آسمان چشم تو شاعر نمیشدم
ای ناز چشــــــمهای نجیبت خـریدنی
ای بیت بیت،قنـــــــد لبانت چشـیدنی
لبخند مهربان تو سیبـی است چیدنی
تو حس خوب و سادهی صبح رسیدنی
بی تو نه شــعر بود و نه شوق پریدنی
مهر 89
کلمات کلیدی: